ترجمه شاهنامه به اسپانیایی توسط بئاتریس سالاس و مشکلات ترجمه آن
دوشنبه 13 اسفند 1403
58
مدیر سایت
حضور خانم بئاتریس سالاس مترجم شاهنامه به زبان اسپانیایی در موسسه فرهنگ سینا در بیست و هشتمین نشست کارگروه ادبیات انجمن ایران شناسی
مراسمی با حضور خانم بئاتریس سالاس ، مترجم شاهنامه به اسپانیایی در موسسه فرهنگ سینا در تاریخ 10 اسفند 1403 برگزار گردید.
خانم سالاس از انگیزه خود برای ترجمه شاهنامه به زبان اسپانیایی، داستان علاقه خود به ایران و سختی های راه ترجمه شاهنامه سخن گفتند.
در این مراسم اساتید و افراد تاثیرگذاری حضور داشتند :
استاد نامور مطلق : سخنرانی ایشان در باب شاهنامه و اهمیت آن
استاد محمود جعفری دهقی : بررسی ترجمه های شاهنامه به زبان های دیگر
آقای افشین شحنه تبار: حامی مالی چاپ و نشر شاهنامه اسپانیایی
دکتر نجمه شبیری : مدیر گروه رشته زبان و ادبیات اسپانیایی در دانشگاه علامه طباطباییپ
آقای پاتریک رینگنبرگ : محقق و پژوهشگر، استاد دانشگاه لوزان سوئیس، دین پژوه و شرق شناس، نویسنده و مترجم

بیست و هشتمین نشست کارگروه ادبیات انجمن ایران شناسی با همکاری موسسه فرهنگ سینا ، انجمن هنر و ادبیات تطبیقی، انجمن نقد ادبی، انجمن زبان و ادبیات فرانسه
خانم بئاتریس سالاس : *من شاهنامه را به سختی ولی با عشق ترجمه کردم*
بعد از ازدواج با شوهرم به ایران آمدیم شوهرم اهل خراسان است من رو برد توی ده خودش به خراسان جنوبی دهکدهای به نام خرک اونجا یک قلعه فوق العاده زیبا است روزی دیدم دوتا بچه خیلی کوچولو داشتند بازی میکردند فکر کردم دارند بازی معمولی میکنند ولی داشتن از جنگ میگفتند و جدی بازی میکردند از شوهرم پرسیدم این چه جور بازی است شوهرم گفت در نقش رستم و سهراب بازی میکنند.
من اصلاً خبر نداشتم در مورد چی صحبت میکنه خودش برایم توضیح داد ولی به من یک شوک مثبت وارد شد من گفتم توی یک دهکده خیلی دور دوتا بچه که بیشتر از ۶ سال نداشتند و فرزند یک چوپان و یک قالیباف هستند همچین بازی میکنند برای من خیلی جالب بود و گفتم که من همین جا
میمانم.
گذشت و من در تهران به دنبال کار و زندگی خود بودم و ۲۰ سال بعد تولد هزار سالگی فردوسی بود که از یونسکو درخواستی آمد، چرا شاهنامه به زبان اسپانیایی وجود ندارد؟
من کارمند سفارت در بستر فرهنگی بودم سفیر ونزوئلا قبول کرد گفت این خانم هست و میتونه انجام بده به دفتر من آمد و به من گفت این کار شماست و عجله کن من گفتم ابداً نمیتونم این کار سختیه و من فارسیم ضعیفه گفتند ما نمیدونیم هر کاری میتونی بکن ولی لااقل یه کاری انجام بده. به خونه برگشتم و به شوهرم گفتم ببینیم ترجمه شاهنامه به چند زبان مختلف وجود داره، افتادم توی ژوژمول چرا ژوژمول چون که واقعاً اول وقت سفیر به من گفت ماکسیموم تا یک سال وقت داری و
من قبول کردم گفتم ببینیم....
زبان فرانسوی زبان دوم من است،من از ۴ سالگی در مدرسه فرانسوی درس خوندم و الان فوق لیسانس و دکترا دارم و بهشون گفتم که من به زبان فرانسوی میتونم ترجمه کنم. من میدونم که اگر میخواهید واقعاً یک کار خوب انجام بدین باید پشت کار داشته باشید من آدم صبوری ام و بسیار پشت کار دارم دیگه شروع کردم و از کار ژوژمول خیلی خوشم آمد. وقتی شما وارد کار پژوهشی میشوید چیکار میتونی بکنی که بهتر بشه؟ کار ژوژمول اصلاً ایراد نداره و خیلی کامله ولی من وقتی شروع کردم دیدم چند تا نقطه میتونم عوض کردم از نظر من فکر میکنم بهتره مثلاً چند تا کلمه اورَکان یعنی باد شدید به خصوص در دریا که در شاهنامه تکرار میشد ولی من گفتم میشه این اورَکان به معنی خدای باد برای سرخ پوست مایا است این کلمه در دیکشنری اسپانیایی برای قرن ۱۷ است،چجوری میشه توی کتابی باشد که برای هزار سال پیشه از شوهرم پرسیدم و گفتم بریم متن اصلی شاهنامه رو ببینیم که فردوسی چی میگه، در آن متن فردوسی میگه "طوفان"کلمه طوفان کلمهای چینیه.
در اسپانیایی طوفان میشه تیفون پس باید تیفون مینوشتم اینجوری چند تا کلمه میتونیم بهتر بکنیم.
مثلاً "ما میریم با اسب ایسابلینو" ایسابلینو یعنی ملکه ایزابل سه تا ملکه ایزابل داریم در اروپا دوتا اسپانیایی و یکی در اتریشی برای رنگ اسب دوباره میگفتم بریم متن اصلی شاهنامه رو ببینیم فردوسی چی گفته مثلاً "سمند" از شوهرم میپرسم رنگ سمند یعنی چی؟ میگه این یک رنگ فوق العاده است خیلی کم پیدا میشه رنگ نور آفتاب عین یک تکه طلا با خودم گفتم پس این رنگ طلایی است.
دیگه یواش یواش رفتم این چیزا رو عوض کردم که بهتر بشه ولی سعی کردم که کامل کامل باشه و در کمال عشق من ترجمه کنم.
فشار روی من بود از یک طرف سفیر مدام میپرسید کی تموم میکنی از طرف دیگه شوهرم که میگفت کوچکترین اشتباه باعث میشه آبروی ایران بره،خیلی فشار سنگینی بود ولی من گفتم عیب نداره انقدر علاقمند شدم به شاهنامه که یک دفعه اعتماد به نفسم رفت بالا و خیلی راحت برای کاری که علاقه داشتم بیشتر از ۵ صفحه در روز میتونستم چون کیفیت کار پایین میآمد.
من هر روز ۵ صفحه ترجمه انجام دادم و بعد از جلد اول خودم ادامه دادم و با خانم نازنین نوذری تماس میگرفتم که آمادهای جلد سوم داره میاد و خانم نازنین نوذری برای من تایپ میکرد تمام جلدها رو که حدود ۴۰۰۰ صفحه شد و خیلی زیاده و بعد از اینکه تایپ کردن تمام شد رسید به مرحله پول تا چاپ بشه میگفتند که پول نیست خانم نوذری گفت یک نفر رو میشناسه کار ادبیات فارسی به زبانهای مختلف معرفی میکنه که آقای افشین شحنه تبار است. برای قرار کاری اول به کافی شاپ رفتیم من گفتم که شما این مسئولیت رو قبول میکنید؟ و ایشون قبول کردند و من کتاب رو تحویل ایشون دادم مدتی گذشت و کووید (کرونا)آمد ولی من همیشه
امیدوار بودم.
بعد کووید خودشون با من تماس گرفتند و گفتند کار آماده است خیلی خوشحالم چون میدونم که لازمه.
آقای دکتر گفت این کار برای ایرانه و چون همه لازم دارند هر صفحه یک جواهره پر از نکتههای مثبت انسانهای خوب و بد همه چی آمده و میتوان استفاده کرد.


*مشکلات خانم سالاس در ترجمه*
آره گفتم به شما وقت کم بود سفیر برای جلد اول به من یک سال وقت داد و بعد همه چی بر عهده خودم بود. دوم این کلمه که من نمیدونم یه سری جمله عوض کردم که فکر میکنم بهتره که میگن از خودت باید بگی که نفری که پشت شماست یکی بهتر یکی بهتر چرا رفتین دانشگاه؟ کار ما اینه من درسته که در دانشگاه کار کردم ولی ۲۵ سال خبرنگار بودم اول برای خبرگزاری اسپانیا بعد ایسپاندر در ایران و انتشار اطلاعات برای من خیلی مهمه "خیلی مهمه" دیگه بعد این من کار ژورنال انتخاب کردم من نمیخواستم درک کنم چند سال زندگی من برای یک کتاب فوق العاده یک کتاب فقط برای یک گروه روشن فکرا یا برای دکور توی کتابخونه نه میخواستم که شاهنامه برسه به هرچی بیشتر مردم بهتر
(میخواستم شاهنامه به دست مردم بیشتری برسه هرچی بیشتر بهتر)


*هزینه های ترجمه*
جلد اول رو سفارت خیلی زیاد پول داده الان اینجا نیاوردن ولی جلد فوق العاده لوکسیه به دو زبان فارسی و اسپانیایی بسیار قشنگه و فقط ۵۰۰ تا جلد چاپ شده که برای کادوی نوروز و کادوهای تشریفاتی استفاده میکنند سفیر قبلی رفت و سفیر بعدی که اومد از من پرسید چه کار فرهنگی برای امسال در نظر داری گفتم جلد دوم شاهنامه پرسیدند چقدر هزینه میشه و بهشون گفتم به من گفتن ۱۰ هزار دلار سفیر گفت اصلاً فراموش کن نهایت ۵۰۰۰ دلار که من بقیهاشو از خودم دادم سفیر دوباره عوض شد و سفیر جدید آمد و پرسید کار فرهنگی امسال چی هست گفتم شاهنامه جلد سوم سفیر گفت فراموش کن اصلاً چون سفارت ورشکسته بود یک دوره خیلی بد بود اصلاً کسی پول نداشت نه دولتی و نه هیچی دیگه بقیهشو خودم یواش یواش پرداخت کردم بقیشو نمیدونم از آقای افشین شحنه تبار بپرسید من خبر ندارم!
اقای سحنه تبار شما هزینه هارو از کجا پرداخت کردین؟
از جیب خودم پرداخت کردم اگر بخواهیم حساب کنیم با سفرهایی که رفتیم ) افشین شحنه تبار سفرهای، سفر به مکزیک داشتیم برای معرفی شاهنامه بار اول خودم به بارسنال رفتم که تلفن همراهم را هم گم کردم یا یکی برداشت نمیدونم سفر دوم به شهر ماداگا در اسپانیا رفتیم که در مورد همین کتاب بود در مجموع تا الان فکر میکنم
بیشتر از سه و نیم میلیارد هزینه شده که همه از خودم بوده این کتاب یک مجموعه هفت جلدی که ۴۵۰۰ صفحه است در سه سری چاپ انجام شده، تقریباً
۱۵۰۰ مجموعه چاپ شده که به جاهای مختلف عرضه کردیم بیشترین کاری که ما انجام دادیم در مکزیک بوده طی دو سفری که با خانم دکتر داشتیم جناب آقای
پروفسور پاتریک رینگنبرگ شهرشناس سوئیسی که الان در جمع ما هم هستند در این سفرها پا به پای من آمدند البته که ایشون در حدود ۱۵ سال پیش کتابی در مورد شاهنامه در فرانسه داشتند و تاثیر آن بر روی هنر،ایشون همراهی بودند در کنار ما در تمام این سفرها بیشتر سختی در برنامههای دانشگاهی بود به خصوص در مکزیک تقریباً یک ماه طول کشید یکی از دستاوردهای خیلی مهم این بود که ما برای اولین بار یک اثر از ادبیات ایران در قدیمیترین کتابخانه قاره آمریکا شمالی و جنوبی در کشور مکزیک که این کتابخونه حدوداً برای ۴۵۰ سال پیش بود برای اولین بار این اثر از ادبیات ایران در آنجا قرار گرفت به صورت آنی برنامه بسیار خوبی برای ما گرفتند به احترام خانم دکتر که آنجا بود که این خاطره فراموش نمیشه!
بقیه برنامه هایی که ما داشتیم در مکزیکوسیتی و خالاپا بود......


به این مطلب امتیاز دهید